اطلاعیه
بسته ویژه راهیان نور
کیف ویژه راهیان نور ( طرح لباس خاکی)

جديدترين محصولات
منو اصلي
خبرنامه
جهت عضويت درسيستم اطلاع رساني سايت ايميل خود را وارد كنيد.
پس از ارسال، ایمیلی براي شما فرستاده می شود ، که شما باید روی لینکی که در ایمیل هست کلیک کنید تا عضویت شما تایید گردد .
خاكريز

رفته بودیم جنازه شهدا را بکشیم عقب. از موانع که گذشتیم رسیدیم به اولین شهید.

حاج مهدی گفت : «این رو ول کنید، بریم جلوتر.»

 چند تا از شهدا را برگرداندیم عقب که دشمن متوجه شد و شروع کرد به تیراندازی.

 مجبور شدیم برگردیم عقب.

 بعدا فهمیدیم آن جنازه اول برادر حاج مهدی بوده.

توصيه مي شود ...

آغازي بر يك پايان آغازي بر يك پايان


۱ جلد كتاب
۴۶,۰۰۰ ريال
پديد آورنده : مرتضي آويني
انتشارات : نشر واحه
[ بازديد : ۶۴۰۸ بار ]

آغازي بر يك پايان
حبيب الله حبيبي
«آغازي بر يك پايان» مجموعه مقالاتي است با موضوع انقلاب اسلامي كه در چهار بخش تنظيم شده است.

بخش نخست به امام خميني (ره) و ولايت فقيه اختصاص يافته است.
«داغ بي تسلي» سوگ نوشته اي است در غم رحلت امام (ره) كه البته با نگاهي اميدوار به آينده به پايان مي رسد: «... اگر بعد از رحلت رسول الله، ظهر حكومت اسلام به غروب خونين شهادت حسين بن علي (ع) و «شب بي قمر غيبت» انجاميد، اين بار امام فرصت يافت تا وثيقه حكومت را به معتمدين خويش بسپارد و اين خود نشانه اي است بر اين بشارت كه اين بار خداوند اراده كرده است تا حزب الله و مستضعفين را به امامت و وراثت برساند.»
«مبشر صبح» پس از ديدار جمعي از هنرمندان حوزه هنري با رهبر انقلاب اسلامي در آبان 1368 نگاشته شده است.
«امام و حيات باطني انسان» كه در اولين سالگرد رحلت امام (ره) نوشته شده است، و موقع و مقام حضرت امام (ره) را در بستر تاريخ حقيقي بشر كه خود آن را «تاريخ حيات باطني انسان» مي نامد تبيين مي كند و تاريخ هاي ظاهري تمدن و سلاطين را از حقيقت بي بهره مي داند: «چرا اين ظاهربيني بر بشر امروز غلبه يافته و او را تا بدين همه به سراب انديشي و تنگ نظري كشانده است؟ هر چه هست، انسان امروز اگرچه هنوز مبدأ شمارش روزها و سال ها را بر هجرت اين رسول و تولد آن ديگري نهاده است، اما ديگر قدر انبيا را نمي شناسد و تا اين جهل باقي است قدر حضرت امام (ره) را نيز درنخواهد يافت، چرا كه او نيز از احياگران حيات باطني انسان و بنيان گذاران خانه حقيقت است و انقلاب اسلامي ام القراي اين عصر است.»
در «دهه شخصت و امام خميني»، نويسنده آن چه را كه در مقاله پيشين طرح كرده است، بسط مي دهد و ابعاد وجودي امام را در نسبت با تاريخ انبيا بررسي مي كند.

بخش دوم كه شامل شش مقاله است، مسائل فرهنگي و اجتماعي انقلاب و نظام اسلامي را طرح و بررسي مي كند.
«گرداب شيطان» ويژگي هاي انقلاب اسلامي را نسبت به ساير انقلاب هاي اخير بر مي شمارد، اما به ما در مورد شيوه هاي مرسوم دشمن در راندن انقلاب جوان ما به سوي دام گسترده خويش و جذب ما در «گرداب لغزنده شيطان» هشدار مي دهد. به زعم نويسنده، شيوه رايج دشمن در اين موارد، گذشته از پخش اكاذيب و شايعات، آن است كه «آن ها ميان شرايط خاص حاكم بر جامعه –از لحاظ اقتصادي، اجتماعي و سياسي- با غايات و اهداف شيطاني خويش مشتركاتي را جست و جو مي كنند و با تأكيد اثباتي و يا انگاري بر آن مشتركات ما را ناآگاهانه به سوي دام مي لغزانند.»
«در برابر فرهنگ واحد جهاني»، به بررسي راه كارهاي مقابله انقلاب اسلامي با فرهنگ يكپارچه و فراگير غربي مي پردازد و از جمله پيش نهاد مي كند كه: «آن چه در جهان امروز بيش از همه براي بشر ضرورت دارد، دستيابي به منطقه اي آزاد از سلطه جهاني استكبار است.»
«پروسترويكاي اسلامي وجود ندارد»، به رد برخي شبهات مطرح شده در مطبوعات سال هاي پاياني دهه شصت مي پردازد. در اين سال ها در مورد مردمي بودن شيوه حكومت ديني مسائلي مطرح شد كه نويسنده را به پاسخ گويي به آن ها واداشت. برخي مطبوعات با مقايسه انقلاب اسلامي و انقلاب كمونيستي، فرجامي يك سان براي آن دو پيش بيني كردند. نويسنده در اين مقاله كوشيده است با تبيين تفاوت هاي ماهوي ميان اين دو انقلاب، يك سان بودن فرجام آن ها را به بطلان بكشاند. در نظر نويسنده بيش از آن كه انقلاب اسلامي و نظام برخاسته از آن در معرض فروپاشي باشد، اين نظام تمدن غربي است كه در سراشيب زوال و اضمحلال افتاده است.
«وفاق اجتماعي» كه در پاسخ به نظرخواهي روزنامه كيهان نگاشته شده، به نحوه ايجاد وفاق اجتماعي توسط نظام ديني در جامعه ايراني پرداخته و به تبيين ماهيت وفاق اجتماعي با رجوع به تحقيقات دانشمندان علوم اجتماعي پرداخته است. سپس به موانع اين وفاق در جامعه ايراني اشاره كرده و شيوه غلبه بر اين موانع را بررسي كرده است.
«اسلاميت يا جمهوريت؟»، به دعواي تاريخي «جدايي دين از سياست» مي پردازد كه اين بار در قالب جدايي اسلاميت و جمهوريت رخ نموده است. نويسنده كه خود معتقد به «عينيت سياست و ديانت» است، به آرا و اقوال دانشمندان مسلمان مراجعه مي كند و نفس حضور اجتماعي دين را –كه در قالب شريعت جلوه كرده است- ملازم با تأسيس حكومت مي داند.
«بنيان سفسطه بر باد است» در زماني نگاشته شده است كه برخي نويسندگان و انديشمندان مباحثي در باب مديريت فقهي و مديريت علمي مطرح كردند. نويسنده با تحليل مفاهيم مديريت فقهي و مديريت علمي، تعارض ميان اين دو را ناشي از تعارض ميان علم –به مفهوم غربي آن- و فقه مي داند و غيرعلمي بودن مديريت فقهي را بي اساس مي شمرد. در نظر او گويندگان اين نظر بدون توجه به واقعيت هاي جامعه، نوك پيكان حمله خود را متوجه ولايت فقيه كرده اند و سعي در نفي آن دارند.

بخش سوم كتاب شامل دو مقاله در مورد بوسني و هرزگوين است.
«صليبي از خون سرخ»، به اوضاع دشوار ملت مسلمان بوسني پرداخته است.
«ارتش متحد اسلام»، با بررسي موقعيت يك كشور مسلمان –بوسني- در قلب اروپا و ظلمي كه بر آن رفته است، تشكيل «ارتش متحد اسلامي» را پيشنهاد مي كند.

اما بخش چهارم در پنج مقاله به وضعيت معنوي جهان معاصر و حركت باطني انقلاب اسلامي در آن مي پردازد.
«ايمان منجي جهان فرداست»، در زمان حمله آمريكا براي باز پس گيري كويت از ارتش عراق نوشته شده است و در آن، عصر تمدن غربي پايان يافته تلقي شده است: «اگر اين هيولاي قدرت از بين برود، خلأ وجود آن را چگونه بايد پُر كرد؟ به نظر مي رسد كه پيش از اضمحلال و فروپاشي كامل، با رويكرد ديگرباره انسان به عالم معنا خلأ دروني بشر كه ناشي از بي ايماني است پر خواهد شد...»
«نظم نوين جهاني و راه فطرت»، بررسي مقاله اي است «حكيمانه» از «آلن دو بنوآ» درباره بحران خليج فارس. اين نويسنده فرانسوي بي پرده برخي پيچيدگي ها و نادرستي هاي پنهان تمدن غرب را بيان مي كند و «همين كه اين سخنان بر قلم يك فرانسوي جاري شده است، خود به خود حكايت از آن دارد كه كه امپرياليسم رسانه اي محكوم به شكست است و «حق» مي تواند –به صورت مشروط، نه به بطور مطلق- بر زبان غربي ها نيز جاري شود...»
در «دولت پايدار حق فرا مي رسد» نويسنده فرارسيدن كسي را بشارت مي دهد كه هيبتش از هم اكنون «همه قلب ها را گرفته است. انقلاب اسلامي فجري است كه بامدادي در پي خواهد داشت و از اين پس تا آن گاه كه شمس ولايت از افق حيثيت كلي وجود انسان سر زند و زمين و آسمان ها به غايت خلقت خويش واصل شوند، همه نظاماتي كه بشر از چند قرن پيش در جست و جوي اتوپياي لذت و فراغت –كه همان جاودانگي موعود شيطان است براي آدم فريب خورده- به مدد علم تكنولوژيك بنا كرده است يكي پس از ديگري فرو خواهد پاشيد و خلاف آن چه بسياري مي پندارند، آخرين مقاتله ما –به مثابه سپاه عدالت- نه با دموكراسي غرب كه با اسلام آمريكايي است، كه اسلام آمريكايي از خود آمريكا ديرپاتر است. اگرچه اين يكي نيز ولو «هزار ماه» باشد به يك «شب قدر» فرو خواهد ريخت و حق پرستان و مستضعفان وارث زمين خواهند شد.»
«آغازي بر يك پايان» كه كتاب نيز نام خود را از آن وام گرفته، به تعارض ميان فرهنگ و تمدن پرداخته است. از نظر نويسنده، فرهنگ ماهيتي انقلابي و دگرگون كننده دارد حال آن كه تمدن از پي استقرار فرهنگ و سكون آن به وجود مي آيد. بر اين اساس بخشي از ماهيت تعارض ميان انقلاب اسلامي و تمدن غربي تبيين مي گردد. از اين رو، آغاز حركت انقلاب اسلامي پاياني است بر تمدن مستكبر و ضد فرهنگ ديني غرب.
«تجديد و تجدد»، آخرين مقاله اين كتاب است و آخرين مقاله چاپ شده نويسنده در مجله سوره در آُتانه سفر به فكه و شهادتش. اين نوشته كه به مناسبت فرا رسيدن فصل بهار نگاشته شده، انقلاب را نيز چون بهار شكوفنده و شكافننده فطرت هاي آدمي مي داند: «فطرت، شكافتن است، هم چنان كه هسته اي مي شكافد و نهالي از درون آن سر بر مي آورد؛ فطرت، شكافتن است، آن چنان كه پوست شاخه درخت مي شكافد و جوانه اي سر بر مي آورد؛ فطرت، شكافتن است، چنان كه جوانه اي مي شكافد و شكوفه اي از دل آن بيرون مي آيد. انقلاب نيز با اين شكافتن و شكفتن ملازمه دارد: «شكافتن، شكفتن، و شكوفه. و چنين است كه عالم در خود تجديد مي شود... و انسان نيز.»

امتياز :